حدرسیدن به او،مبهم وبی انتهاست بازه ی تعریف دل،در حرم کوی دوست
چون به عددیک تویی،من همه ی صفرها آنچه که معنی دهد قامت دلجوی توست
پرتوی خورشید شد،مشتق از آن روی تو گرمی جان بخش او،جزئی ا آن خوی توست
بی تو وجودم بود،یک سری واگرا ناحیه ی همگراش دایره ی روی توست
زندگی مجذوراینه است
زندگی گل به توان ابدیت
زندگی ضرب زمین درضربان دل ما
زندگی هندسه ی ساده ویکسان نفسهای من است
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: اشعار ، ،